اینکه یک انسان بتواند راس ساعت بیست دقیقه بامداد وبلاگ خود را آبدیت کند در حالی که ساعت شش صبح باید از خواب بلند شود همان قدر عجیب است که ...
.
.
.
.
برونو (عبدالکریم) متسو ، سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس تهران شده است !
بسمه تعالی
جناب آقای کاراگونیس ، بازیکن محترم تیم ملی فوتبال یونان
با سلام و احترام ؛
از اینکه نمی دانم بابت تک گل شما و حذف تیم عجیب و غریب روسیه از مسابقات جام ملت های اروپا باید ناراحت باشم یا خوشحال از شما سپاسگزارم. این سردرگمی عظمی را مدیون آن گل خانمان سوز برای تزارها هستم.
با تشکر
ام جی
.
.
.
پ.ن : میزبان حذف شد ، روسیه حذف شد
ایرانی ، ایرانی می ماند ولاغیر ؛ یا مثلاً هنر نزد ایرانیان است و بس
.
.
.
.
پ.ن : کارلوس کی روش - «آمده بودم فوتبال ایران را تغییر بدهم و به سمت حرفه ای شدن ببرم اما خودم دارم ایرانی می شوم و انگار تغییر کرده ام»
صداوسیما با ایجاد شبکه های گوناگون زمینه رضایت سلایق متنوع را براورده کرده است..
.
.
.
پ.ن: فکر میکنید این جمله از کی بود ؟ بله، از خود سازمان صداوسیما
اگر فقط یک دلیل لازم داشته باشم که فکر کنم به رواج دروغ در ایران با سبقه بیش از سی ساله
اگر فقط یک سند مکتوب لازم داشته باشم که اثبات کنم این جامعه پر دروغ ، نه این روزها که چند هزاران روز قبل به این حال و روز افتاده
.
.
.
.
فدراسیون فوتبال : صدهزار نفری بودن ورزشگاه آزادی دروغ است. این ورزشگاه از اول هم چیزی در حدود 75 هزار نفر جمعیت داشته...
شوکه ام
.
.
پ.ن اول: فصل اول قیدار رضا امیرخانی تموم شد
پ.ن دوم : قد یه بوق و چراغه فاصله بین هستی و نیستی، خنده و گریه، عشق و نفرت...
اقتدا می کنیم به در گرانبهای شاعر بزرگوار و تاییدیه خود را بدینوسیله منتشر :
.
.
از محبت خارها گل نمی شود دیگر
/
/
/
پی نوشت: ممد نبودی ببینی
فعلاً دوران گُذار از خنثی بودن به سمت سرکش بودنم.
احساس میکنم زمان طولانی احمقانه های زندگی رو باور کردم غافل از اینکه زندگی، فرض رو به حماقت اطرافیان گذاشته...
تا...
آقا این باشه یه سند واسه روزایی که یه کاره ای توی این مملکت شدیم ؛ البته اگه گلچین روزگار نچینه مارو
.
.
.
اسم اتوبان ها رو عوض کنم شاید ؛ می خوام اسم شخصی رو خیلی هاشون بزارم. اتوبان ستاری رو بزارم مدرس ، مدرس رو بزارم باکری ، باکری رو بزارم همت و حکیم رو بزارم کامبیز. یه خیابون هم می ذارم به نام بابام: خیابان غلام حسین. پدرم آخه واسه این مملکت زحمت کشیده. جوونیشو تو این مملکت داده. زانوهاش تو همین مملکت آب آوردن و چشماش همین جا بوده که ضعیف شده.
این جا؟ «خیابان غلام حسین» لطفاً با حوصله برانید ؛ از غلام حسین نباید سرسری عبور کرد.
تب فوتبال گرفته ما رو. این مهمترین خاصیت بازیهای مقدماتی جام جهانیه
.
.
.
.
.
پ.ن اول: من از بچگی عاشق کوهنوردی بودم و همیشه هم می ریم. به خدا میریم. نگفته بودم؟ بابا می ریم همیشه کوه با بچه ها. الانم دارم یه تور ثبت نام می کنم برم بزنم تو سر دماوند و برگردم.
پ.ن دوم : خالی می بستیم. هیچ وقت اهل کوه نبودیم. اکیپ پیدا کرده بودیم این کاره ؛ داشتیم واسه این و اون می بستیم.
دست ائمه و متن دعای خیلی ها رو توی این گل دقیقه 94 دیدم. همیشه شعبون ، این بار هم همون دوباره
.
.
.
.
پ.ن: سه امتیاز اول رو گرفتیم. بریم سراغ اهالی دوحه تو آزادی
وااااااااااااااااااااااااااای از اون نگات
وااااااااااااااااااااااااااااای از اون اشک رو گونه هات
یه جوری می گه وای که آدم فکر می کنه دقیقا واسه خودش داره این اتفاق می افته. آقا من با این شکوهی حال می کنم. اگه نره فردا آهنگ نقی بخونه البته
یه روز میرسه که روز زن و مرد با هم تلفیق میشن، این فاصلهها و خط کشیها برداشته میشن، و ما روز پستاندار رو به هم تبریک میگیم
.
.
.
پ.ن : مبروک